خیلی از افراد این طور بیان می کنند که: ما وقتی با افراد جدیدی می خواهیم صحبت کنیم، در برابر جمع صحبت کنیم، از کسی درخواست کنیم و یا درخواست کسی را رد کنیم؛ به علت خجالتی بودنمان دچار این نشانه ها می شویم: سرخ شدن صورت قوز کردن عرق کردن عدم ارتباط چشمی صدای ضعیف و آهسته این پا و آن پا کردن خشک شدن آب دهان طپش قلب و… که در ادامه در بخش ویژگی افرادی که دچار خجالت و کمرویی هستند، بیشتر به این مورد پرداخته ام. فکر می کنید که شما چند نشانه از نشانه هایی که ذکر شد را در ارتباطات تان با دیگران دارید؟ وقتی که از افراد خجالتی این سوال را می پرسم، معمولاً عنوان می کنند که ۹۰ درصد نشانه هایی که ذکر شد را در در ارتباطاتشان با دیگران، می بینند. اما وقتی آنها را در برابر جمعی قرار می دهم (موقعیتی که آنها از آن هراس دارند و به قول خودشان خجالت می کشند) و از آنها می خواهم که صحبت کنند، تقریباً ۱۰ درصد نشانه ها را حضار می بینند. واقعیت این است که افراد خجول خیال می کنند که دیگران همه نشانه هایی که ذکر شده را در آنها می بینند در حالی که حتی همان نشانه هایی هم که از خود بروز می دهند، قابل کنترل است. به عبارت دیگر: فرد خجالتی وجود ندارد! اما خجولی گری وجود دارد! فرد خجالتی با نشان دادن رفتارهای خجولی گری باعث می شود که دیگران او را فردی خجول ببینند. به طور واضحتر میتوان اینگونه بیان کرد که فرد با نشان دادن رفتارهای افرادی که ما به آنها خجالتی میگوییم، خود را خجالتی نشان میدهد و در اصل آن رفتارها و احساسات است که باعث میشود به فرد برچسب خجالتی بودن بخورد و اگر این رفتارها و نشانه ها را که بیشترشان نیز به صورت مستقیم و برخی نیز به صورت غیرمستقیم قابل کنترل هستند را مدیریت کند، هیچکس برچسب خجالتی بودن به آنها نمیزند.
برای اینکه ما رفتار جدیدی را به عادت تبدیل کنیم، باید عملکرد مغز ما نیز تغییر کند و به واسطه آن نیز محل، تعداد و تراکم سیناپسها نیز در آن مدارها تغییر کند و این مسئله مستم ساخته شدن مواد و اجزاء سلولی جدید است و چنین روندی زمان بر خواهد بود. مثلاً: ما یک مهارت مثل ورزشهای رزمی را چگونه یاد می گیریم؟ در ابتدا ما آموزش می بینیم که چطور مشت بزنیم یا از پاهایمان به چه صورت برای زدن ضربه استفاده کنیم سپس شروع می کنیم به تمرین کردن ولی در ابتدا ممکن است که دست و پاهایمان دچار کوفتگی و گرفتگی شود اما ادامه میدهیم. اما پس از مدتی تمرین درست انجام دادن، آن مهارت برای ما تبدیل به عادت میشود و به صورت ناخودآگاه میتوانیم ضربات خوبی را با استفاده از دست و پا بزنیم و حتی بتوانیم در مسابقات مربوط به آن رشته نیز شرکت کنیم. مغز ما به شکلی طراحی شده که می خواهد هر چیزی را به عادت تبدیل کند تا انرژی کمتری مصرف کند، و ما هر چیزی زیاد تمرین کنیم به عادت تبدیل می شود و انرژی کمتری از ما می گیرد.
تپش قلب (گاهی آنچنان شدید است که فرد تصور می کند قلبش می خواهد از دهانش خارج شود) سردرد و یا سبکی سر دست های گره کرده لرزش صدا یا لکنت زبان و یا بند آمدن زبان قوز کردن لرزش اندام و احساس شل شدن پاها شانه های افتاده نفس نفس زدن عدم ارتباط چشمی برافروختگی (قرمز شدن پوست، خصوصاً صورت) اختلال گوارشی (تهوع، اسهال و یا دل درد) بازی کردن با لباس یا چیزی که در دستشان است خارش صورت عرق کردن (خصوصاً کف دستهای خیس و سرد) گوشه گیری خشکی دهان داوطلب نشدن تنش و سفتی عضلات (گردن و تنه) لبخند بی خودی اختلال در تمرکز حافظه و… برای اینکه بتوانیم این موارد را کنترل کنیم، به شما پیشنهاد میکنم که مقاله خجالتی هستیم یا خجولیگری میکنیم را مطالعه کنید.